راهکارهایی عملی برای مقابله با ویروس کرونا بخش اول
متاسفانه در حال حاضر عادت دنبال کردن اخبار منفی در جامعه بسیار شایع شده است و به نوعی رفتار عادی تبدیل شده است. عادت دنبال کردن اخبار منفی آنچنان عادت مخربی است که به تنهایی می تواند شما را از دستیابی به اهداف تان باز دارد، زیرا این عادت به نحوی قاتل انگیزه و روحیه شماست. کافی است چند دقیقه در اینستاگرام اخبار منفی را مشاهده کنید، خودتان متوجه خواهید شد که از لحاظ ارتعاشی در پایین ترین سطح قرار می گیرید.
همانطور که می دانید احساسات شما تعیین کننده سطح ارتعاشی شما هستند و سطح ارتعاشی شما نشانگر میزان انگیزه، روحیه و انرژی شماست. اگر بالاترین سطح ارتعاشی مربوط به احساس عشق و شکرگزاری باشد، پایین ترین سطح ارتعاشی را می توانیم به احساس گناه و ناامیدی و ترس اختصاص دهیم. به نظر شما بعد از چند دقیقه مشاهده اخبار منفی، چه احساسی دارید؟ ترس و ناامیدی ونگرانی.
بله، چند دقیقه مشاهده اخبار منفی کافی است تا از تمام اهداف و خواسته هایتان فاصله بگیرید!
یک مثال رایج از این عادت مخرب:
آیا تا به حال در بزرگراهی چندین کیلومتر در ترافیک گرفتار شده اید و دلیل ترافیک را هم ندانید؟ در اغلب موارد وقتی نزدیک محل حادثه می شویم. می بینم تصادف خیلی وقت هست تمام شده است و به کنار بزرگراه منتقل شده است. اما دلیل اصلی ترافیک این بوده که مردم سرعتشان را کم میکنند و سرشان را از خودروهایشان بیرون میآورند تا ببینند چه اتفاقی افتاده است. چه دلیلی دارد انسان هایی که ادعای خوب بودن دارند، مشتاق دیدن چنین صحنه غم انگیزی باشند؟
در واقع تمایل به دیدن صحنه های دلخراش و منفی میراث ژنتیکی ماست. رسانه ها از این موضوع کاملا باخبر هستند و اخبار مهیج و منفی را با جذاب ترین عناوین ممکن مطرح می کنند.
اگر در گذشته فقط چند روزنامه وجود داشت، در حال حاضر صدها صفحه خبری در شبکههای اجتماعی وجود دارند که از هر طریقی این اخبار منفی و دلخراش را به گوش شما می رسانند. شبکه های خبری تمرکزشان بر روی اخبار غم انگیز، قتل، جنگ و بیماری و اوضاع بد اقتصادی است. جالب است که بدانید در طی همان 24 ساعت اتفاق های عالی و شگفت انگیزی هم در جهان رخ داده است، مانند بهبودی بیماران ، تولد نوزادان سالم و زیبا و …اما خبری از این رویدادهای مثبت به گوش شما نمی رسد.
اشکال اصلی شبکه های خبری این است:
که در اثر تکرارِ زیاد اخبار منفی ما را به این باور میرسانند که این جهان جای بد و خطرناکی برای زندگی کردن است.
این باور مخرب که زندگی،سپری کردن ِرنجهای بیپایان است و در نهایت مرگ.کافی است تا ما را از ادامه تلاش برای رسیدن به اهدافمان باز دارد.
هنگامی که چنین باورهای محدودی در ذهن شما تثبیت شوند، دیگر نمیتوانید از ظرفیتها و تواناییهای نامحدود ذهنتان بهرهمند شوید. قدرت خالقیت از شما گرفته می شود و از رشد و پیشرفت باز خواهید ماند.
به عبارتی ذهن ما برای دریافت اطلاعات منفی برنامه ریزی شده است. یادتان باشد، زمانی که مغز برای انجام کاری برنامه ریزی می شود به این معناست که عادتی به وجود آماده است که به صورت ناخودآگاه آن را انجام میدهید، شما به صورت ناخودآگاه وارد پیج های اخبار منفی در اینستاگرام میشوید و ناگهان به خودتان میآیید و متوجه میشوید حدود 30 دقیقه ذهن خود را با انواع و اقسام اخبار منفی بمباران کردهاید.
به نظرتان بیشتر اوقات به چه چیزی می اندیشید؟ جواب این است:
هر آنچه که می بیند و یا می شنوید یا همان ورودی های ذهنتان.
بنابراین باید خیلی مراقب ورودیهای ذهنتان باشید، این جمله را همواره به یاد داشته باشید:
اگر ورودیها آشغال باشند خروجیها هم آشغال خواهند بود.
چرا کنترل ورودیهای ذهن باید مهمترین کار ما باشد؟
زمانیکه شما تصمیم میگیرید، بدنی سالم داشته باشید اولین کاری که باید کنید این است که از غذاهای کم ارزش و مضر دوری کنید. به طور مشابه اگر میخواهید ذهنی سالم
و قوی داشته باشید باید تا می توانید آن را با اطلاعات مثبت و با ارزش تغذیه کنید. آیا شما از آن دسته افرادی هستید که مغزتان را با اخبار شبانه تغذیه میکنید و یا این که آن را با مطالعه کتابهای الهام بخش تغذیه می کنید؟ ورودی های ذهن شما در نهایت تجربههای زندگی شما را میسازند. تجربه هایی مانند اینکه بدن شما در چه شرایط سلامتی یا بیماری باشد. اوضاع کسب وکار و روابط شما و خلاصه تمام ابعاد زندگی شما را همین ورودیهای ذهن می سازد.
البته کنترل این ورودی ها به همین سادگی ها نیست. زیرا روزانه از هر طرف با اخبار و ورودی های منفی و مخرب بمباران می شوید. باید مراقب باشید و از ورود هر گونه اطلاعات ناامید کننده که باعث کاهش قدرت خالقیت و نبوغ شما میشود جلوگیری کنید. علاوه بر این مغز شما به صورت طبیعی به دنبال اخبار و ورودی های منفی است.
وظیفه اصلی مغز
وظیفه مغز شما این نیست که شما را به اهداف اصلیتان برساند، مغز فقط یک وظیفه دارد و آن هم بقاء شماست. مغز مدام به دنبال خطرات و کمبودها است، به عبارت دیگر مغز برای یافتن عوامل منفی برنامه ریزی شده است. به همین دلیل است که اخبار منفی مانند کاهش منابع آب و یا اوضاع بد اقتصادی انقدر برای مردم جذاب هستند. شبکه های خبری رادیویی و تلویزیونی هم این موضوع را به خوبی میدانند به همین دلیل اخبار آنها گلچینی از دزدی، آتش سوزی، رکود و تورم اقتصادی است.
اگر کنترلی آگاهانه بر ورودیهای ذهنتان نداشته باشید و ذهنتان را به حال خودش رها کنید، در طول روز فقط به دنبال خطرات و ورودی های منفی است. خبر خوب این است که اگر بخواهیم می توانیم ذهنمان را از نو برنامه ریزی کنیم و ورودی های ذهنمان را آگاهانه انتخاب کنیم.
برای کنترل ورودیهای ذهن از کجا شروع کنیم؟
باید کانون تمرکزت، دغدغهها و ورودیهای ذهنات، نگاهت به خودت، تواناییها و علائقت و دلایلت برای قدمهایی که باید برداشته شود، جنسی کاملاً متفاوت با نگاه اکثریت آن جامعه و جنسی کاملاً هماهنگ با خواستهها و اهدافت داشته باشد،تا این ورودیهای جدید تو را از بدنهی جامعه جدا کند ، جامعه ای که در جریانی از بیانگیزگی و نگرانی گرفتار شده است، اما تو زمانیکه ورودیهای ذهنت را تغییر دهی، صد درصد اتفاقاتی که در زندگی تجربه میکنی و افرادی که وارد زندگیت میشوند و نتایجی که کسب میکنی کاملا متفاوت از بقیه افراد جامعه میشود، وقتی مشغول تعیین اهداف برای سال جدید باشی، آنچنان شور و شعف رسیدن به آن اهداف و برنامه ریزیهای جدید و عملی کردن ایدههایی که پشت سرهم به ذهنت خطور میکند، تمام زمان و انرژی تو را میگیرد که فرصتی برای فکر کردم به بیماری و ناراحتیهای ناشی از آن را نخواهی داشت، چه برسد به بیمار شدن.
در این فایل راهکارهایی عملی و ساده برای همرنگ جماعت نشدن برای تو که تصمیم داری برای همیشه سلامت و شاد باشی، دارم.
ویدیو مرتبط با فایل اول
گر نگهدار من آنست که خود میداند شیشه را در بغل سنگ نگهمیدارد
گر نگهدار من ان است که خود میداند
شیشه رو در بغل سنگ نگه میدارد?
ممنون از فایل عالی که در رابطه با کرونا در اختیار مون گذاشتین واقعا لذت بردم
گوارای وجودتان مریم عزیز.
وقای نخواهد……….
خانم مرادی استاد عزیزم ممنوووون
عاااالی بود .همیشه طوری مینویسید که دقیقا میدونم باید چه کاری انجام بدم .هر کلمه ای که خوندم آرومتر شدم .
اینروزا که تبعات ترس از کرونا بیشتر از ابتلا به کرونا ست خیلی مفید بود ????
عااالی بود وااقعا همینطوره من توی این مدت با دقت از این بیماری فاصله گرفتم و حتی اسمش رو هم نبردم حتی درحالیکه همهی بچه ها خیلی در مورد این بیماری میدونن حتی من خیلی در موردش اطلاعات کسب نکردم و نذاشتم که فکرم درگیرش بشه حالا با این نوشته ی شما فهمیدم که دلیل اینکه توی این مدت اصلا مبتلا نشدن چیه
خدارو شکر و با همین فرمون ادامه خواهم داد.